مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
شاعر : ناصر دودانگه
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
بالا گرفت دستـش و شد گـرم گـفـتگـو رحمی نکرد بر لب شیرخوار هم عدو
تیر یل افکن آمد و زد بر بوسه بر گلو شد رنگ خون، سفیدی قـنداق طفل او
جان داده بود طفل پدر نیز جان نداشت
قدری که تا به خیمه رسد هم توان نداشت
میسوخت در حرارت این داغ آفـتاب بیچاره مادری که شد از شرم آب، آب
پاشـیده بود حـنجـر و پـاشـیدهتر رباب او مانده بود و خانۀ عمری که شد خراب
مـیرفـت غــم سـراغ دل قـافـلـه نـگـو
داغـی گذاشت بر جگـرش حرمله نگو
جان میدهد پس از پسرش یا میآورد؟ غــم پـیـش پـای او اگـر، امـا مـیآورد
این وضع، حال حرمله را جا میآورد زیـر عــبـا گـرفـتـه عـلـی را مـیآورد
سرمـسـت هـلـهـلـه شـده راه عـبور او
افـتـاده گـیـر خـنـدۀ لشـکـر غـرور او
آرام مانـدنش به مراعات هـمسر است آورده با خودش بدنی را که پرپر است
باید چگونه گفت به خیمه که مضطر است گریه کـنید مجلس ترحـیم اصغـر است
جانی نداشت آن که خودش کوهزاده بود
انگـار که پسر، پـدر از دست داده بود
با خـون دل رسید به تـشـیـیـع پیکرش بوسه گرفت از لب و رگهای حنجرش
سالـم نـداد عـزیز حـرم را به مـادرش آهی کشید خـیـمه و دق کرد خواهرش
بیکس شـدنـد، اهل حـرم داغـدیـدهانـد
خـیـل مــلـک بـرای تـسـلا رسـیـدهانـد
شـرمـنـدهاند، قـبـر برایش محقـر است خاک است که از این غم جانکاه بر سر است
وقت وداع کـردن با چند خـواهر است غـمگـینتـرین نـوا دم لالای آخر است
بــایـد ربـاب را بـه کـنـارش بـیـاورنـد
تـاج گـلـی بــرای مــزارش بـیــاورنـد
|